-
- مجتمع های مسکونی مدرن
جنبش مدرن بر اساس مکتب اصالت کارکرد، اعتقاد به تحلیل علمی را مبدأ حرکت خود اختیار کرد و تعیین معیارهایی را هدف گرفت که بایست پیدایش جامعهای نجیب و مرتب را تضمین میکرد
طراحان در دوره مدرن با طراحی نامناسب فضاهای ارتباطی بین عرصه خصوصی و عرصه عمومی و عدم تعریف درست از محدودههای نیمه عمومی و نیمه خصوصی، آنچنان که نیومن در کتاب «فضاهای قابل دفاع» اشاره می کند، باعث از بین رفتن کنترل و نظارت بر رفتارهای عرصه همگانی شدند به طوری که جرم و جنایت در محیطهای مسکونی مدرن مثل مجتمع مسکونی پروت ایگو به جایی میرسد که برای برنامه ریزان و طراحان راهی جز تخریب نمیگذارد. نداشتن حیات و روحیه زندگی در فضای میان مجتمعهای مسکونی (گدس)، زندگی در انزوا و در یک حالت اجباری (درئو)، فضاهای بدون مقیاس انسانی (لینچ و مامفورد)، فضاهای گمشده، خالی و بدون انسان (ترانسیک)، فضاهای بی نام و نشان (نیومن) و … همه و همه عباراتی است که شهرسازان و منتقدان در مورد بعد زندگی اجتماعی فضاهای شهری مدرن و به خصوص مجتمعهای مسکونی مدرن به کار برده اند.
فضاهای شهری وسیع و پارک گونه در شهرسازی مدرن به تحقیر انسان در شهر باعث شد و در اکثر اوقات نیز به ایده خود جهت ایجاد پارک وفادار نبوده و به جای فضای سبز، سطوح وسیع پارکینگ و به خصوص در مجتمعهای مسکونی را باعث شد. ایده ناب گرایی به ایجاد ساختمانهایی با نماهای ساده و بی پیرایه انجامید و به قول راپاپورت
آن ها را به ساختمانهایی بدون نشانههایی از زندگی مبدل ساخت. خانههایی شبیه به هم که به گفته دوکسیادیس نتیجه چیزی جز نشناختن خانه خود از خانه همسایه نیست
حریم و قلمروی کالبدی نامشخص بین حریم خصوصی و عمومی و فضاهایی که هیچ کس به آن تعلق ندارد. چرمایف و الکساندر در کتاب «عرصه های زندگی جمعی و زندگی خصوصی» در مورد فضای باز مجتمعهای مسکونی اظهار میدارند که فضای سبز این مجتمعها نه به آن اندازه گستردهاند که میتوان آن ها را پارک شمرد و نه به اندازهای کوچک هستند که واجد صمیمیت و دنجی یک باغ خصوصی باشند. همه چیز به همه کس تعلق دارد و نتیجه آن می شود که نه چیزی از آن کسی است و نه کسی می تواند از چیزی بهره و لذت ببرد. زمینها به بهانه فضای سبز به هدر میرود و بدتر آنکه به هدف معینی هم اختصاص نمییابد
مجتمع های مسکونی پست مدرن
بعد از تحولاتی که در زمینههای فکری انسان و تغییر در نحوه نگرش به طراحی محیط زندگی او رخ داد، کتابها و مقالات زیادی در باب نقد معماری و شهرسازی مدرن منتشر شد و تقریباً هیچ کس و حتی بازماندگان صاحب تفکرات و اندیشههای مدرن، نخواستند از قافله طویل و دراز نقادان عقب بمانند. در همین زمان است که توجه به کمیت گرایی جای خود را به کیفیت گرایی در شهرسازی و معماری میدهد. اندیشههای تأثیرگذار بر معماری وشهرسازی مدرن در قالب اصطلاحاتی همچون «خردگرایی»، «کارکردگرایی»، «سودمندی» و «ناب گرایی» و … مطرح شدند که به دنبال ساخت معیارهایی نو بر سنجش مطلوبیت یک چیز و بر اساس مقبولیت آن در تطابق با منطق و خرد آدمی و میزان سودمندی حاصل از کارکرد آن بودند.
در سال ۱۹۶۴ یعنی اندکی پس از به تعلیق درآمدن رأی مربوط به طراحی مجتمع عظیم آپارتمانی مدرن در برلین، سیدلر در کتاب خود به نام «شهر مقتول» شهرسازی مدرن را به قتل عمد محکوم کرد. وی ضمن مقایسهای هوشمندانه میان توسعه جدید مسکن و بلوکهای آپارتمانی موجود در شهر تاریخی، با استفاده از عکس و مدارک موثق برای شهرسازی مدرن درخواست کیفر نمود (اعتصام، ۱۳۷۷ : ۵۵) . یأس و ناامیدی نسبت به معماری مدرن و افول کیفیت آن که با به کارگیری روشهای پیش ساختگی رو به فزونی بود. به خوبی در کتابهایی نظیر «فرم از شکست پیروی می کند» و از «باوهاوس تا خانه ما» منعکس شده است. در کتاب «تضاد و پیچیدگی در معماری» که ونتوری در سال ۱۹۶۶ نوشت، سبک معماری بین المللی نوگرایان را که دارای سه خصوصیت خالص ترین، خلاصه ترین و نخبه ترین بود، مورد تردید قرار داد. متأثر از این کتاب و کتاب دیگر ونتوری و همکارانش به نام «از لاس و گاس بیاموزیم» ایدههای جدید معماری شکل میگیرد
به عقیده وی، با از میان رفتن اعتبار تفکرات شکل دهنده به فضای شهری و معماری مدرن، نوگرایی تنها توانست در ساخت مجتمعهای مسکونی ارزان و «خانه سازی اجتماعی» خلاصه شود.
مفاهیمی چون توسعه پایدار شهری، توسعه از درون یا بیرون، تجدید حیات شهری، نوشهرگرایی، توسعه انسان محور، جامعه مدنی، گفتگوی تمدنها، شهر سالم، شهر سبز و … همه و همه بیان متفاوت از یک مقصود، یعنی بهتر زیستن انسان در فضای مناسب است که نیاز واقعی و اساسی در دنیای رو به رشد شهرنشینی است. به جای برداشت ساده انگارانه از شهرها به عنوان چرخهای اقتصاد، گره های حمل و نقل، صحنه های باشکوه معماری، بایستی آن ها را همچون یک زیستگاه انسانی دید. زندگی همگانی در فضای همگانی با کیفیت، بخش مهمی از یک زندگی کامل برای انسان است. سکونت و زندگی بیانگر برقراری پیوندی پرمعنا بین انسان و محیطی مفروض میباشد