پیامدهای اهمالکاری:
صاحبنظران معتقدند که ابتلا به هر نوع اهمال کاری، بد، منفور و ناپسند است. از طرفی، بسیاری از آنان معتقدند که اهمالکاری دارای پیامدهایی است. اینک، به برخی از پیامدهای آن از طریق پژوهشات انجام شده اشاره میشود.
بین صاحبنظران در مورد اینکه نتایج نامطلوبی بر رفتار سهل انگارانه مترتب است، اتفاق نظر وجود دارد؛ تا جاییکه آنان برای رفتار سهلانگارانه دونتیجه منفی درونی و بیرونی قائل هستند. نتیجه درونی رفتارسهلانگارانه شامل عصبانیت، افسوس خوردن، یأس و خودسرزنشی است. پیامد بیرونی رفتار سهلانگارانه نیز شامل صدمه زدن به کار و پیشرفت تحصیلی، برهم خوردن ارتباطات و از دست دادن فرصتها میباشد(کار، ۲۰۰۱). اهمالکاری تحصیلی، رفتاری است که در حیطههای آموزشی و تحصیلی فراگیر است و این مشکلی است که بیشتر دانشآموزان با آن دست به گریبان هستند(لی، ۲۰۰۵). سولومون و راث بلوم(۱۹۸۴) نشان دادهاند که دانشآموزانی که بطور عادتی اهمالکاری مینمایند، بر این باورند که تمایل آنها به اهمالکاری، بطور معناداری با موفقیت تحصیلی آنان و تسلط یافتن آنها به مواد آموزشی در کلاس درس و همچنین، بطور کلی با کیفیت زندگی روزمره شان مداخله میکند.
پژوهش ها نشان میدهند، اهمالکاری با الگوی زندگی نابهنجار در ارتباط است که این امربه مشکلات جدی فردی و تاثیرات اجتماعی منجر میشود و دامنــه گسـترده ای از نتایج منفی برای کسانی که این شیوه را برگزیده اند، از کارایی پایین در امتحانات و نمرات درسی پایین(تایس و بامستر، ۱۹۹۷)تا تأثیرات منفی بر سلامت جسمانی و بطور کلی بهـــره وری و بهزیستی فردی(آسیف،۲۰۱۱، سنکال و همکاران، ۱۹۹۵) را در بر دارد.
در بین مطالعات موجود بین دانشجویان دانشگاهها یک فرض رایج این است که اهمالکاری دشمن یادگیری است، که اغلب منجر به تکمیل ناموفق و نامطلوب تکالیف میشود. حائز اهمیت است که اهمالکاری یکی از موانع جدی و مهم در وصول یادگیرندگان به پیشرفت و موفقیت تحصیلی است(سوکولاسکا، ۲۰۰۹).
شواهد همچنین نشان داده است که اهمالکاری موجب افت عملکرد تحصیلی میشود. شواهد رو به افزایشی نیز وجود داردکه نشان میدهد اهمالکاری در اثر عملکرد تحصیلی زیانبخش بوده و به صورت نمرات کم و حتی مشروطی رخ میدهد و در نهایت سبب افت علمی و تحصیلی نظام آموزشی میگردد(فراری، ۱۹۹۸).
بهطورکلی، پژوهشها در این رابطه حاکی از آن است که تعلل و اهمالکاری با افسردگی، احساس گناه، اضطراب، روان رنجوری، تفکرات غیرمنطقی، فریب دادن دیگران، اعتماد بهنفس پایین، وحشت زدگی درونی، دلهره و احساس ترسهای درونی، بی کنترلی و بینظمی، گیجی و حواس پرتی، فراموش و بی توجهی ارتباط دارد؛ در نتیجه، باعث میشود که فرد به توان بالقوهاش دست پیدا نکند و در نهایت میتواند به یک بیماری روانشناختی ناتوان کننده تبدیل شود(نینان[۱]، ۲۰۰۸٫ به نقل از فیاضی و کاوه، ۱۳۸۸).
[۱] -Ninnan