پیش نیازهاو درجات مشارکت

پیش نیازهای مشارکت

در شرایطی که انگیزه پایین باشد تمایل به مشارکت پذیری کاهش می یابد . بنابراین لازم است پیش نیازهای مشارکت قبلاً فراهم گردد که بعضاً عبارتند از :

  1. زمان کافی برای مشارکت در اختیار باشد
  2. مزایای مادی و معنوی آن از زیان های احتمالی آن بیشتر باشد
  3. افرادازتوانایی لازم برای کار روی آن موضوع برخوردارباشند(آموزش کارکنان درباره مشارکت)
  4. توانایی متقابل برای ارتباط فراهم باشد
  5. احساس بین و خطری برای هیچ یک از طرف ها وجود نداشته باشد.
  6. در قلمرو موضوعات مربوط به افراد دیگر باشد (مرتبط بودن مشارکت با کارکنان)
  7. بالا بودن آگاهی افراد
  8. جو سیاسی سالم و فراهم بودن امنیت شغلی
  9. بسترسازی فرهنگی برای تحلیل درستی و سودبخشی مشارکت
  10. جلب حمایت و پشتیبانی مدیریت بلندپایه سازمان
  11. فراهم آوردن فرصت کافی برای آشنایی با نظام مشارکت
  12. فراهم آوردن نظام پاداش ، سهیم شدن در سود و دستاوردهای مشارکت
  13. پی گیری نتیجه های برخاسته از کوشش های مشارکت جویانه
  14. وجود مشاوران شایسته و کاردان

 

۲-۲-۱۰- درجات مشارکت

درجه مشارکت از دیدگاه بلاسکو و التو (۱۹۶۹)  عبارت است از میزان نفوذ و کنترلی که کارکنان در تصمیم گیری سازمان اعمال می کنند . با توجه به این تعریف مشکل است که به طور قاطع گفته شود در سازمانی تصمیم گیری مشارکتی به شکل مطلق و کامل آن وجود دارد یا نه ، بلکه می توان درجات مشارکت را مورد لحاظ قرار داد . طیف مشارکت از صفر شروع و با گذشتن از درجات مختلف مشاوره به مشارکت کامل ختم می شود. مشارکت ممکن است از ارائه صرف یک عقیده در جایی غیر از مرکز ثقل تصمیم گیری شروع و عضویت در یک گروه کاری که دارای اختیار تصمیم گیری روی مساله خاصی است ختم شود . برای  روشن کردن درجات مشارکت کارکنان لازم است کوششهای نظریه پردازان سازمانی را به شرح زیر مورد بررسی قرار دهیم :

کیت دیویس (۱۹۵۷ ) یکی از نظریه پردازان مدیریت می گوید که مشارکت درجاتی دارد که از صفر تا بی نهایت ادامه پیدا می کند . مطابق نظر دیویس ، سه درجه مشارکت عبارتند از :

نوشته دیگر :   مفهوم جو سازمانی و نقش آن بر مدیدیت سازمان

الف – تفاهم متقابل : این درجه از مشارکت به افراد کمک می کند تا به شناخت نسبی از وظایف و گرایشهای یکدیگر برسند .

ب – مشاوره ای : در این موقعیت فرد می تواند پیشنهادهای سازنده ای در مرحله تصمیم گیری ارایه نماید اما قدرت اجرایی برای  اعمال ایده های خود ندارد .

ج – قدرت تصمیم گیری : در این مرحله گروه دارای اختیار تصمیم گیری است .

گیلز( ۱۹۸۳ ) درجات مشارکت را به صورت زیر طبقه بندی می کند:

الف- سهیم شدن در اطلاعات : اطلاعات از طریق کانالهای ارتباطی در اختیار کارکنان قرار می گیرد

ب – مشورت : اطلاعات دو طرفه بین کارکنان و مدیریت جریان پیدا می کند و کارکنان این فرصت را می یابند که پیشنهادها و ایده های خود را مطرح کنند .

ج – تصمیم گیری مشترک : مدیریت و کارکنان یا نمایندگان آنها به اتفاق تصمیم گیری می کنند .

د – خود مدیریتی : حق تصمیم گیری و انتخاب به کارکنان منتقل می شود .

سایر دانشمندان علوم اجتماعی از قبیل مارچ و سایمون (۱۹۸۵ ) و هلر و  یوکل (۱۹۶۹ ) و … درجات مشارکت را که اقتدار آمرانه رهبری رئیس مدار در یک انتها و رهبری دموکراتیک در انتهای دیگر آن قرار دارد . بر روی یک طیف ترسیم کرده اند.

آنها پیشنهاد می کنند که قابلیت رهبری می تواند بر حسب درجه مشارکت کارکنان در تصمیم گیری تغییر پیدا کند . در واقع ، اکثر دانشمندان به طور کلی درجات مشارکت را در سه طبقه عمده عدم مشارکت،  مشارکت جزئی و مشارکت  کامل  تقسیم بندی کرده اند. (والایی شریف ، ۱۳۸۴ ،ص ۲۷) .