بازنشستگی، تاریخچه، مفاهیم وتعاریف، رویکردها ونظریات
بازنشستگی یک فرایند گذری مهم با اطلاعات وسیعی است که تصویر مرکبی از افرادی را توصیف میکند که در انتظار یک مرحله تازه در زندگی هستند ودر موردآن اضطراب دارند. اگرچه بازنشستگی برای بیشتر افراد یک تجربه مثبت است، ولی تقریباً برای یک سوم بازنشستگان،مشکلاتی در طول گذرشان وجود دارد(لابک،تامسون وشنکلند[۱]،۲۰۰۵).
در طی سالهای دهۀ ۱۹۰۰ افراد به طور متوسط سه درصد از عمر خود را در زمان بازنشستگی میگذراندند و درحال حاضر باافزایش امید به زندگی،به دلیل پیشرفتهای پزشکی وگسترش سطح بهداشت، کنترل رشد جمعیت وتمایل به بازنشستگی درسن کمتر، باافزایش روزافزون بازنشستگی مواجه هستیم،که بیست تاسی وپنج سال ازعمر خودرا در دوران بازنشستگی سپری میکنند.بنابراین کیفیت زندگی دردوران بازنشستگی به یک مسأله مهم تبدیل میشود. بازنشستگان عموماً در گروه سنی بالغین میانسال یا افراد سالمند قرار میگیرند وبه دلیل ویژگی سنی خود در معرض مشکلات جسمیوروانی مختلفی قرار دارند. احتمالاً تاپایان قرن حاضر این افراد مشتریان مصرف کنندگان بیست وپنج درصد کل خدمات بهداشتی خواهند بود(وارسته گل محمدی،۱۳۷۸).
۲-۵-۱- تاریخچه بازنشستگی
بازنشستگی برای اولین بار توسط بیسمارک[۲]، صدر اعظم پروس آلمان، درنوامبر ۱۸۸۱ درقرن نوزدهم مقرر و بیان شد. هدف آن ملایم کردن سرنوشت ورفاه کارکنان سالمندی بود که اغلب آنها تمام زندگی خود را به زحمت گذرانده بودند.ازآن جا که براساس مقرارت وضع شده زمان بازنشستگی در سن۶۵ سالگی فرا میرسد و در آن زمان امید به زندگی کم تر از امروز بود، تعداد کمیاز کارکنان ازآن بهرمند میشدند، و عده کمی از بازنشستگان به مدت طولانی ازآن استفاده میکردند. هنگامیکه بازنشستگی عمومی شد و در کشورهای دیگر نیز گسترش یافت، سن۶۵ سالگی حفظ گردید و با طولانی شدن امید زندگی برای همه سنین، درکارکنان این گرایش به وجود آمد که پس از ترک کار در۶۵ سالگی به سلامت میتوانند به زندگی خود ادامه دهند. امروز امید به زندگی یک بازنشسته ۶۵ ساله درکشورهای صنعتی ۶/۱۵ سال است. بنابراین، بازنشستگی امتیازی نیست که به تعداد کمیاز افراد اختصاص داشته باشد وآن ها نیز مدت کمیازآن استفاده کنند. تدارک بازنشستگی باید چندین سال وحتی ۱۰ سال پیش از بازنشستگی انجام گیرد تا بازنشسته بتواند برای خود موقعیتی ایجاد کند؛ موقعیتی که از نظر مالی ثبات داشته وبا سلیقه وباورهای اوسازگار باشد. تأمین اجتماعی یکی از هدفهای دولت قلمداد میشود که مجموعه ای از سیاست ها وتمهیداتی است که در که در جهت کاهش خطر پذیری ویاحمایت از گروه خاصی به کار گرفته میشود(علیخانی،۱۳۸۱).
۲-۵-۲- تعاریف بازنشستگی
بازنشستگی عبارت است از حالتی که کارمند رسمیدولت با داشتن شرایط معین سنی ودارا شدن سنوات معینی از خدمت، طبق قانون وبه موجب حکم مقام صلاحیتدار احراز میکند وضمن خاتمه یافتن، حالت اشتغال مادام العمر وی مستحق دریافت حقوق بازنشستگی میگردد(وطنی،۱۳۷۶).
ماده ۱۲۴ قانون استخدام کشوری،بند«ج» میگوید :«حالت بازنشستگی، آن وضع مستخدمیاست که طبق قانون به موجب حکم رسمیمراجع صلاحیت دار ازحقوق بازنشستگی استفاده میکند»(امور اجتماعی بازنشستگان اداره کل امور فرهنگی،۱۳۸۱).
بازنشستگی ترتیبی است که دولت، به خدمت کارمندی که به طور قانونی از ادامه خدمت، درنتیجه کبر سن وطول مدت خدمت، عاجز فرض میشود، خاتمه میدهد وبا رعایت خدمات گذ شته، برای او مستمری ثابتی مادام العمر قرار میدهند(علیخانی،۱۳۸۱).
در کلیه تعاریف یاد شده مشخصههای زیر در باره بازنشستگی وجود دارد:
۱)احراز شرایط سنی
۲)احراز شرایط معین سابقه خدمت
۳)جنبه قانونی
۴)جنبه تأییدی از سوی مراجع صلاحیت دار
۵)تعیین مدت زمان برخورداری ازحقوق ومزایای بازنشستگی(علیخانی،۱۳۸۱).
۲-۵-۳-نظریات بازنشستگی
۲-۵-۳-۱- نقش و ایفاء
این نظریه معمولاً برای توصیف وتشریح سازگاری وتشریح سازگاری با بازنشستگی بکار میرود. برحسب این نظریه،جامعه مبتنی بر ایفای وظایف ونقشهایی است که افراد ایفا مینمایند ویکی ازمنابع قوی برای ابراز هویت وشخصیت است. لذا از دست دادن نقش کار وشغل به منزله انقطاع هویت وشخصیت است و باعث میشود که فرد احساس عدم رضایت و واضطراب کند وعزت نفس خود را در معرض تهدید بیند. روشن است که ایفای نقش عادی پیشین یا تقبل نقش کار جدید میتواند در تغییر حالت ورفتار وسازگاری با بازنشستگی مؤثر افتد(اردبیلی،۱۳۷۹).
۲-۵-۳- ۲- فعالیت وکار
طبق این نظریه افراد باسن پیری وبازنشستگی زمانی سازگار میشوند که بتوانند سطوح عالی فعالیت خود را حفظ کنند یا سطوحی از فعالیت یا اشتغال را که مشابه تجارب دوران بزرگسالی است ادامه دهد. لذا بازنشستگانی که به زندگانی فعال اجتماعی میپردازند وبه عضویت در گروهها وسازمانها در میآیند ویا به گردش ومسافرت میروند از افرادیکه فعالیت اجتماعی کمتری دارند خشنودترند. زیرا ممکن است بازنشسته ای امکان فعالیت یا اشتغال را نداشته باشد لذا احساس ناکامیکند والبته افرادی نیز هستند که نمیخواهند فعال باشند وترجیح میدهند به استراحت بپردازند ودور از هیاهوی حیات واجتماع بسر برند(اردبیلی،۱۳۷۹).
۲-۵-۳-۳- مداومت واتصال
طبق این نظریه افراد عادت،رفتار،ترجیحات،خلق وخو وامیال وگرایشهایی در خویش بوجود میآورندکه جزیی ازشخصیت آنان میشود ودر وجودشان سالیان مدید پایدار میماند. در صورت داشتن امکانات و فرصتها، افراد مایلند الگوها وراه ورسم زندگانی پیشین وسطوح قبلی عزت نفس ومناعت طبع ونظام ارزشهای خویش را حفظ نمایند. اما تأکید ورزیدن زیاد به گذشته ممکن است توانایی فرد رابرای سازگاری با وضعیت جدید کاهش دهد ومداومت بسیار کم نیز باعث اضطر اب وتشویش درون گردد (اردبیلی،۱۳۷۹).
۲-۵-۳-۴- بحران
نظریه بحران مناسبترین نظریه برای درک مسائل سازگاری وانطباق در دوران بازنشستگی است. زیرا براین باور است که بحرانها جنبه روانشناختی دارند وباید به جوانب تغییرات فردی ووضعی نیز تأکید شود. دراین نظریه مفهوم «تعادل حیاتی »یا اعتدال درونی نیز مطرح میشود. وقتی افراد عدم تعادلی را چه از لحاظ روانی وچه از نظر بدنی درخود احساس کنند.درصدد برمیآیند که درآنها تعادلی بوجودآورند.لذا خویشتن را در روشها ی حل مسائل ومشکلات درگیر میکنند.هرگاه این اعمال واقدامات به شکست انجامد.آنگاه افراد به حالت بحرانی وعدم تعادل دچار میشوند. لذا به جستجوی کمک ویاری برمیآیند (اردبیلی،۱۳۷۹).
[۱] Lobeck &Thompson &Shankland
[۲] Bismarck