مدل فرهنگ سازمانی هافستد:"پایان نامه درباره فرهنگ سازمانی"

مدل هافستد
گیرت هافستد[1](1980)درمطالعه خودابعادفرهنگ رادرچهاردسته قرارداده وبراساس آن جوامع را تقسیمبندی نموده است:1)فاصله قدرت[2]2)اجتناب ازعدم اطمینان[3] 3)فردگرایی درمقابل جمعگرایی[4] 4)مردسالاری درمقابل زنسالاری[5].
1)فاصله قدرت:حدی راگویندکه یک فرهنگ مدیران رابه اعمال قدرت تشویق میکنند.درفرهنگی که دارای فاصله قدرت بالا است باتوجه به شناختی که ازعدم توازن قدرت بین مافوقهاوزیردستان وجودداردانتظارمیرودکه مدیران قدرت بیشتری رااعمال کنند.اگرچه زیردستان دراین نوع ازفرهنگ سبک مدیریت هدایتی راترجیح میدهندولی دراین نوع فرهنگ اعتمادبین مافوقهاوزیردستان پایین است(فرهنگی وهمکاران،1384).2)اجتناب ازعدم اطمینان:حدی است که افراداحساس میکنندکه در موقعیتهای مبهم موردتهدیدقرارمیگیرند.3)فردگرایی درمقابل جمعگرایی :فردگرایی عبارت است ازتمایل افرادبه مراقبت ازتنهامنافع خودوخانوادهشان؛درمقابل جمعگرایی عبارت است ازتمایل افرادبه وابستگی به گروههایااجتماعات ومراقبت ازیکدیگربه ازای تعهدی که افرادنسبت به یکدیگراحساس میکنند.هافستددریافت که کشورهای ثروتمندامتیازفردگرایی بالایی دارندودرکشورهای فقیرترفرهنگ جمعگرایی بیشتراست (مقیمی،1385). 4)مردسالاری در برابر زن سالاری : این بعد نوع اقدامات ارزشمند توسط یک فرهنگ را به تصویرمیکشد درجوامع مردسالارمثل انگلیس، ژاپن، آفریقای جنوبی وایتالیا برپول، داراییهای مادی وجاهطلبی تأکید میشودو نقش مردهاو زنها واضح وروشن شده است.یعنی مردهافقط بایدنقش مردانگی ایفاکنند و زنان نیزپرورشگرباشند دراین فرهنگها بر چالش و پیشرفت زیاد تأکیدشده و افراد به تصمیمگیری فردی تشویق میشوند. درمقابل جایی که زنسالاری غالب است مثل کشورهای اسکاندیناوی برهمکاری، جودوستانه، امنیت شغلی، مراقبت و کیفیت زندگی تأکیدمیشود. دراین فرهنگها نقشهابراساس جنسیت واضح وروشن نبوده و برابری جنسی بیشتراست. تصمیمگیریهای گروهی تشویق میشوند و مدیران به آسانی درمییابند که بایدبه استقلال کارکنان ارزش نهاده و به آنها متعهدباشند. بعدپویایی آیین کنفوسیوس: هافستدباهمکاری میشل باند[6]، یک بعددیگررابه مدل خودافزوده است که وی آن رابلندمدتنگری[7]یانگرش براساس زمان نامیده است. این ویژگی مختص فرهنگ کشورهای آسیای شرقی است وبرای توضیح رشدسریع اقتصادی این کشورها به کارمیرود. این بعد مبتنی بر اخلاقیات موجود درآموزههای کنفوسیوس[8] است (مقیمی،1385و فرهنگی و همکاران،1384 ). براین اساس کشورها به دودسته تقسیم میشوند؛ کشورهایی که نگرش بلندمدت به مسائل دارند و کشورهایی که نگاهشان به مسایل کوتاهمدت است (منوریان،1386).
2-1-2-2-5- مدل دشپند[9]
مدل دشپند(1993)دارای دومحورعمودی وافقی است.درمحورعمودی فرآیندهای ارگانیک ومکانیکی دردوسوی محورقراردارند. از دید دشپند فرآیندارگانیک و مکانیکی در دوسوی محورقراردارند. از دید دشپندفرآیندارگانیک باانعطاف رویکردجریان آزاد به مدیریت همراه است.وظایف کارکنان به سازمان کمک میکندوبه طورکلی ازطریق رویکردهای تیمی تعریف مجددمیشود.سلسله مراتب سازمانی در فرآیندارگانیک اقتدارگرانیست،مقررات اندک بوده به ندرت نوشته میشوندوحتی اگرمدون هم باشنداغلب نادیده انگاشته میشوند.
فرآیندمکانیکی درنقطه مقابل فرآیندارگانیک قراردارد.دراین فرآیندمدیریت گرایش به عدم انعطاف و تمرکزبالا دارد،اکثرتصمیمهادرلایه بالای دیوانسالاری ودرمدیریت ارشدسازمان اتخاذمیشوندمقررات و روشهانوشته شده ورسمی هستندوبایدبه طوردقیق ازآنهاتبعیت کرد.خطوط اختیارکاملاشفاف وروشن است مجراهای ارتباطی عمودی بوده وبه تصمیمگیری مدیران ارشدنیازدارند.محورافقی پیوستاری است میان نگهداری داخلی وموقعیتیابی.
[1].Geret Hafsted
[2]. Power Distance
[3].Uncertainty Avoidance.
[4].Indivdualism-Collectivism
[5].Masculinity Femininity
[6].Michael Bond
[7].Long-Term Orientation
[8].Confucian Teaching
[9]. Deshpande
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
رابطه رهبری تحولآفرین وفرهنگ سازمانی بامدیریت دانش معلمان ابتدایی زن آموزش وپرورش ناحیه3شیراز