دسترسي به منابع مقالات : تجلی فرهنگ عامه در آثار محمود دولت آبادی- قسمت ۱۱

وی در این باور میگوید: «نذرهای خونین، قربانی و تشریفات مربوط به آن همه این عادات وحشی از پرستش ارباب و انواع ناشی شده و بطور یقین اثر فکر ملل سامی میباشد چون انسان نادان و اولیه از قوای طبیعت میترسیده و خودش را مقهور آن میدانسته. هر کدام از این قوا را خدایی تشنه بخون پنداشته و برای فرو نشاندن خشم و حرص آنان این معاوضه و تاخت زدن را برای معافیت جان خودش تصور کرده یعنی مرا نکش و این جانور را بخور. این شاهکار فکر سامی و متعلق به کلدانیان و یهودیان و عربها بوده و در مذاهب آرین قربانی خونین سابقه ندارد.»(هدایت، ۲۵۳۶، ۱۵)
در کنار همه باورها و رسومی که وجود داشته و امروزه با پیشرفت علم و تکنولوژی و دانش بشری تعداد زیادی از این باورها منسوخ شده و از بین رفته است ولی نباید فراموش کرد که «دستهای از این آداب و رسوم نه تنها خوب و پسندیده است بلکه از یادگارهای روزهای پر افتخار ایران است مانند جشن مهرگان، جشن نوروز، جشن سده، چهارشنبه سوری، و غیره… که زنده کردن و نگاهداری آنها از وظایف مهم ملی بشمار میآید و برای آن باید مقام جداگانهای قائل شد. مثلاً آتش افروزی در زمان قدیم مانند یک «کارناوال» وجود داشته چنانکه امروزه هم در نزد اروپائیان مرسوم و طرف توجه است. آداب عقد، عروسی، شادی، تمیزی و یا افکار بی زیان خنده آور و افسانههای قشنگ ادبی بطور کلی تاثیر خوبی در زندگی دارد و همین قدمت ملتی را نشان میدهد که زیاد پیر شده، زیاد فکر کرده و زیاد افکار شاعرانه داشته است. ولی خرافاتی که از خارج به ایران آمده زندگی را مشکل و زهرآلود میکند مانند اعتقاد به ساعت خوب و بد، قربانی، سعد و نحس ستارگان، تقدیر و غیره.»(همان، ۲۰-۱۹)
وارینگ این محقق غیر ایرانی که در زمینه فولکلور فعالیت داشته در زمینه بر چیدن ذهن از باورها و خرافات میگوید«سختترین کار در جهان عبارت از خانه تکانی ذهن جامعه از پیش داوریهای خرافی است؛ آنها چون شیر مادر به کام ذهن ما چسپیده و دیر پاترین آثار را از خود بر جای میگذارند، همراه با ما رشد میکنند و آنچنان با تار و پود روانی ما در هم میپیچند که برای رهایی از دست آنها به قوی ترین احساس نیاز داریم.»(وارینگ،۱۳۸۳، ۱۲) آری با وجود منسوخ شدن بسیاری از باورها و اعتقادات ولی باز میبینیم که باورهای زیادی است که برای انسان عصر انفجار دانش و اطلاعات، دست نخورده باقی مانده و همین انسان، با باورهای عامیانه زنده است و زندگی میکند. به طوری که گذر زمان و سیلاب زمانه را یارای نابودی آن نبوده، چرا که کتاب سینهها و خاطرهها مخزن ابدی اوست پس برای همین ابدی هستند. باورهای عامیانه آینۀ تمام نمای اندیشهها، آرمانها و اعتقادات نیاکان ماست و برای همین میراثی است گرانبها که حفظ و پاس داشتن این میراث خود امری است خطیر.
۳-۴-۱- عقاید و باورهای عامیانه در آثار دولتآبادی
حسادت زنان
«زنها، هریک به گونهای مارال را مینگریستند. برخی به بخل و بعضی به تحسین. این را به یقین میتوان گفت که زن و زن یکدیگر را از درون پس میزنند، گرچه در برونه خواهر گفتۀ هم باشند. چیزی در ایشان هست که ترسو و حسود است. دست و دلبازترینشان هم از این نقص برکنار نیست.»(دولتآبادی، ۱۳۶۸، ۵۵)
باور به حسادت زنان در بین مردم گسترش عام دارد. این باور در شعر بسیاری از شعرا نیز آمده است. از جمله مولوی:
«این زنانی کز همه مشفقترند | از حسد دو ضرّه[۵] را میخورند» |
(مولوی، ۱۳۷۷، ۶۶۹)
«زاهدی را یک زنی بُد بس غیور[۶] | هم بُد او را یک کنیزک همچو حور | |
زن ز غیرت پاس شوهر داشتی | با کنیزک خلوتش نگذاشتی» |
(همان، ۷۰۹-۷۰۸)
باور به کینه توزی و تفرقه اندازی زنان
«کینه اول منزلگاهیست که زن در درون خود به آن میرسد.»(دولت…، ۱۳۶۸، ۵۶) «جناب چمندری گفت:.. این زنها، همه شان از دم فتنه هستند. هر یکیشان در آستین بلایی دارد.»(همان، ۶۷۰) «ستار… گفت:… از اینها گذشته، زن تخمۀ تفرقه است.»(همان، ۱۱۴۱) «خانعمو گفت:… همۀ آتشها از هیمۀ زن زبانه میکشد، عموجان! این دنیا را من کهنه کردهام. این چیزهای دنیا مثل روز آشکار است.»(همان، ۱۳۷۷)
کینهجویی، فتنهگری و نفاق از ویژگیهایی است که در تفکر عامه در مورد زنان وجود دارد و این عقاید از سالیان کهن در ذهن عامه وجود داشته است به گونهای که جنبهی همه گیر پیدا کرده و در اشعار شاعران نیز منعکس شده است. چنانچه نظامی در این باور میسراید:
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |