بررسی وجود ژن اسکوالن اپوکسیداز- قسمت ۹

هر چند روشهای انتقال عفونتهای ناشی از گونههای زئوفیلیک و ژئوفیلیک مدتهاست که شناخته گردیده ولی هنوز روشهای انتقال عفونتهای ناشی از گونههای آنتروپوفیلیک به صورت یک مشکل بحث انگیز باقی مانده است. تمامی افراد در طول زندگیشان در تماس با درماتوفیتها هستند ولی فقط درصد کمی علائم کلینیکی بیماری را نشان میدهند. با توجه به شیوع این ارگانیسمها، محققین نتیجهگیری نمودهاند که درماتوفیتوزیس یک بیماری واگیردار نمیباشد. آنها معتقدند که سایر عوامل نیز در تظاهر بیماری دخیل میباشند، زیرا همه ما، مداوماً در دریایی از درماتوفیتها غوطهور هستیم در حالیکه فقط تعداد کمی از افراد علائم کلینیکی را نشان میدهند. اثر تغییرات فصلی نیز در انسیدانس بیماری مشاهده میشود.(۸۶)
ترایکوفایتون ویولاسئوم شدیداً واگیردار است و انتقال بیشتر به شکل غیرمستقیم است ولی انتقال به شکل مستقیم هم صورت میگیرد. عقیده بر این است که برای ابتلا تماس با اشیاء، وسایلی مانند موی آلوده، قیچی سلمانی، شانه و برس، کلاه، ملحفه و حوله و تشک اهمیت دارد.(۸۵) همچنین بطور مستقیم از بچهها به یکدیگر در خانه یا مدرسه و یا درآرایشگاه گسترش یافتهاست . ( ۲۱)
ویژگیهای مفید جهت شناسایی ترایکوفایتون ویولاسئوم:
عفونت Black dot بدون التهاب
سرعت رشد آهسته
تنوع در اندازه و شکل میکروکنیدی، اشکال بالنی، بادکنکی و وجود ماکروکنیدی به ندرت
فقدان فلورسانس در موی آلوده
فقدان رنگدانه روی محیط CAM و PDA
توانایی سوراخ کردن مو در محیط IN VTRO
اوره آز مثبت
افزایش رشد کنیدی زایی در بعضی از استرینها با اضافه کردن تیامین، اینوزیتول به محیط کشت.
ترایکوفایتون ویولاسئوم به اسید آمینه L– هیستیدین در محیط کشت به طور ضروری نیاز ندارد و از این جهت با ترایکوفایتون منگینی تشخیص داده میشود.
در تشخیص افتراقی بین ترایکوفایتون ویولاسئوم با ترایکوفایتون منتاگروفایتیس و میکروسپوروم ادوئینی باید دقت کرد.(۸۵)
۱-۴-۶- ایمونولوژی ترایکوفایتون ویولاسئوم
همانطور که گفته شد قارچهای درماتوفیت جنس ترایکوفایتون در عفونتهای پوست یا ناخن معمول هستند و میتوانند واکنش ازدیاد حساسیت تأخیری (DH) یا حساسیت فوری (IH) را افزایش دهند. اخیراً IH، T.violaceum در بیماران، بوسیله تستهای پوستی، تست IgE، آنتی بادی سرم (RAST) و تست بویایی و تست برنشها توضیح داده شدهاند. در رابطه با مباحث ایمونولوژی یک آلرژن KDa30 از T. violaceumبوسیله ژل فیلتراسیون و واکنشهای هیدروفبیک کروماتوگرافی جدا شده است که این پروتئین تحت عنوان Trit I نامگذاری شده است و روی SDS page فقط یک باند میدهد و در میان بیماران سنجیده شده با تستهای پوستی IH مثبت، %۷۱ ،IgG و % ۵۴،IgE نسبت به Trit I دارند و در بین بیماران سنجیده شده واکنش مثبت (هم به طریق تستهای پوستی و هم RAST)، %۷۳، IgE نسبت به Trit I دارند.
بر پایه تحقیقات گسترده بر این اساس حدس زده میشود که اغلب واکنشهای DH نسبت به ترایکوفایتونها پاسخ به پروتئینهای دیگری غیر از Trit I است و کهیر مقدمهای است برواکنشهای DH که در برخی از بیماران تولید آن با IgE ارتباطی ندارد.(۱۶)
در بررسیهای دیگری که در مورد T. violaceumانجام شده، عفونتهای حاصل از این قارچ متفاوت است و وابستگی خاصی میتواند به پاسخ لنفوسیتهای T میزبان داشته باشد.(۲)
همچنین در سال ۱۹۹۶ یک پروتئین خالص KDa83 از T. violaceumگزارش شده تحت پروتئین IV که بعداً Trit ۴ نام گرفت و این سبب القا DTH تست پوستی TypeIV میگردد. (۷۷)
البته این پروتئین، واکنشهای پوستی IH را نیز سبب میشود. در پاسخهای IH نسبت IFN– به IL–4 یا IL–5 کمتر از ۲:۱ است اما در DTH بیش از ۲۰:۱ است و این نشان میدهد که پاسخهای سرولوژیکی و سیتوکینی در برابر یک پروتئین یکسان فرق دارند.(۷۷)
۱-۴-۷ اپیدمیولوژی:
مطالعات اکولوژی و اپیدمیولوژی درماتوفیتها و فاکتورهای تاثیرگذار در انتقال آنها به ما در دریافت بهتر سابقه قومی درماتوفیتها کمک کرده است و به نظر میرسد که ابتدا عوامل انسانی عفونتهای پوست سر، ارزیابی شدهاند.
همانطور که میدانیم T. violaceumیک قارچ درماتوفیت انسان دوست است که غالباً مسئول کچلی بدن در مردان است. اگرچه این قارچ انتشار جهانی دارد اما اغلب منشأ عفونتهای آن از آمریکا، آمریکای لاتین و برخی کشورهای اروپایی گزارش شده است.
همانگونه که میدانیم شیوع عفونتها و عوامل ایجاد کننده و گونههای آن غالباً از زمانی به زمان دیگر و از کشوری به کشور دیگر و حتی درون یک ناحیه وابسته به شرایط محیطی و فاکتورهای نژادی و سطح بهداشت و میزان جمعیت است. یک دلیل تغییرپ
ذیری در بروز اپیدمیولوژی در اروپا وابسته به نژاد و مطالعات جمعیتی و مهاجرت از سایر نقاط به آنجاست.
علیرغم مبارزات مداوم با کچلی سر که یک دشمن قدیمی محسوب میگردد، در آمریکا و آفریقا شیوع این بیماری افزایش قابل توجهی داشته و حدس زده میشود که کاهش حساسیت به عوامل دارویی از جمله griseofulvin در این مورد نقش دارد.
۱-۴-۸ درمان:
انتخاب درمان وابسته به اتیولوژی، محل، شکل و وسعت ضایعه است و در بسیاری از موارد شرایط اصولی بیمار، انتخاب درمان را که کرم، محلول، پودرژل یا کپسول باشد را تعیین میکند.(۴۳)
دانلود متن کامل این پایان نامه در سایت abisho.ir |
- violaceumبسیار مسری است و درمان کچلی بدن حاصل از آن با مشکل همراه است.(۵۵)
درماتومیکوزیسها اغلب در عفونتهای سطحی و جلدی در انسان معمول هستند و درمان اینها بخصوص عفونتهای ناخن مشکل است. عوامل ضدقارچی برای درماتومیکوزیسها عموماً بطور اصلی بیوسنتزارگوسترول را مهار میکنند، به جز griseofulvin که در سیتوپلاسم و سیستم هسته میکروتوبولار دخالت میکند.(۸) سابقاً griseofulvin را برای درمان اصلی کچلی سر بکار میبردند اما امروزه کاهش حساسیت به این دارو مطرح است، بویژه در اپیدمیها، و از این رو داروهای terbinafine و itraconazole و fluconazole بخصوص در دوران مقاومت ارگانیسم، بکار میرود.(۵۵ و ۱۳)
با این وجود griseofulvin هنوز داروی طلایی استاندارد برای درمان کچلی بدن است و از ۱۹۵۸ استفاده میشود و به میزان mg/kg ۱۰ برای ۸-۶ هفته در مورد درماتوفیتها تجویز میشود، اما T.violaceum در این مقادیر مقاوم است و در درمان طولانی، دز mg/kg ۲۵-۲۰ بکار برده میشود. (۴۲و۲۱) البته جهت کچلی بدن Terbinafine و itraconazole را به مدت ۴ یا ۶ هفته و یا بیشتر بکار میبرند. (۳۳) به نظر میرسد itraconazole در دز mg/kg ۵ بر قارچهایT. violaceum مؤثر است.(۴۲) Terbinafine در درمان کچلی سرمؤثر بوده و لازم است ۴-۲ هفته مصرف شود.(۲۷)
مصرف تربینافین یا lamisil به مدت سه ماه جهت عفونتهای قارچی ناخن نیز مؤثر است .(۷۹)
همچنین فعالیت ۱۰ داروی ضد قارچی در برابر ۵۰۸ گونه درماتوفیت در invitro بررسی شده و طبق استاندارد NCCLS برای قارچهای رشتهای این کار را انجام دادند و چندین فاکتور مهم مانند دما و مدت زمان انکوباسیون را در نظر گرفتند و درماتوفیتها به درمان به خوبی پاسخ دادند و در این بین نتایج حاصله در مورد T. violaceum به قرار زیر بود، بطوریکه ۱-G و فلوکونازول (Fcz) (fluconazole) کمترین اثر را داشتند و MIC آنها ۸/۲ و ۵۹/۲ ml/ بوده و کلوتریمازول (ctz) بیشترین اثر را در برابر اغلب گونههای T. violaceum داشتهاند. اما در کل روش مرجعی برای تست حساسیت ضدقارچها در دسترس نیست.(۶۷) تمام نمونههای T.violaceum به Tolnaftate مقاوم بودند.(۴۶)
لازم به ذکر است که در استرالیا گیاهی از خانوادهMyrtaceae وجود دارد که روی آن مطالعه انجام گرفته و در شرایط Invitro نشان داده شده که روغن آن سبب مهار رشد قارچها از جمله T.tonsurans میگردد.(۷۴)
۱-۵ مطالعات بیولوژی مولکولی:
بررسیهای بیولوژی مولکولی قارچها اصولاً کم صورت گرفته است بخصوص در مورد درماتوفیتها، اما با این وجود برخی فعالیتهای صورت گرفته به قرار زیر است؛ ژنوم برخی درماتوفیتها از جمله T. rubrum، M. canis، M. gypseum توالییابی شدهاند که توالی ژنومی آنها چگالی بالا و در موردT. violaceumو T. equinum چگالی متوسط دارند و دانشمندان قادر خواهند بود اطلاعات توالی ژنوم این ارگانیسمها را که ژنهای آنها برای انواع آلودگیهای مختلف تعیین کننده هستند را مقایسه کنند.شناخت کامل این ژنها نقطه آغازی جهت تشخیص و پیشگیری و درمانهای مؤثر در عفونت انسان و حیوان میباشند و همچنین این کار در بهبود پیشرفت دارویی نیز مؤثر است. (۷۹)