ابعاد سهگانهی هویت چیک و همکاران
چیک، تروپ، چن و آندروود[۱] (۱۹۹۴) با توجه به رویکرد محتوانگر و با اقتباس از نظریههای موجود در این زمینه ابزاری جهت سنجش ابعاد و جنبههای مختلف هویت تهیه نمودند. آنها بر اساس جهتگیری افراد در تعریف خویشتن و میزان توجهی که در این خود تعریفی برای خصوصیات درونی و یا محیط بیرونی قائلند، سه جنبه از هویت شامل هویت فردی[۲]، هویت اجتماعی[۳] و هویت جمعی[۴] را مطرح ساختند.
در هویت شخصی افراد خود را بر اساس ویژگیهای درونی شامل احساسات، افکار، ایدهها، عقاید و اهداف شخصی خود توصیف میکنند. هویت شخصی معادل هویت شخصی در نظریهی هویت اجتماعی و ساختار خود مستقل در نظریهی مارکوس و کیتایاما میباشد.
در هویت اجتماعی افراد خود را بر اساس ویژگیهای بیرونی، تعامل با دیگران و واکنشهای آنان تعریف میکنند. افراد با چنین جهتگیری در تعریف خود بر این تمرکز میکنند که دیگران در مورد آنان چه میگویند و با آنها چگونه رفتار میکنند. بنابراین هویت اجتماعی بیشتر جنبهی عمومی احساس خود شخص را منعکس میکند و به حیطههای بینفردی مانند محبوبیت و شهرت فرد نزد دیگران و تأثیر رفتارهای فرد بر دیگران در تعامل با آنها مربوط می شود. لازم به ذکر است که هویت اجتماعی مطرح شده توسط چیک و همکاران با هویت اجتماعی در نظریهی تاجفل یکسان نیست و معادل ساختار خود همبسته در نظریهی مارکوس و کیتایاما میباشد.
هویت جمعی به احساس خودی در افراد مربوط میشود که بیشتر بر ویژگیهای اشتراکی و احساس تعلق به گروه اجتماعی بزرگتر تمرکز دارد. افراد با چنین هویتی هنگام توصیف خود بر میراث فرهنگی- قومی، وابستگیهای مذهبی، شغل، کشور و یا شهر خود تمرکز میکنند. هویت جمعی معادل هویت اجتماعی در نظریهی تاجفل است. لازم به ذکر است که این ابعاد سهگانه در تمام افراد وجود دارند اما برجستگی و اهمیت آنها در افراد مختلف، متفاوت است (چیک، بریجز[۵]، ۱۹۸۲).
این مقیاس توسط چیک، اسمیت[۶] و تروپ (۲۰۰۲) مورد بازنگری قرار گرفت و در ویرایش چهارم آن بعد دیگری تحت عنوان هویت ارتباطی [۷]به آن افزوده شد. در این بعد نقش ارتباط با افرادی چون دوستان، همسالان، همسر و … در شکلدهی شخصیت مورد تأکید است.
[۱]–Cheek, Tropp, Chen &Underwood
[۲]– personal identity
[۳]– social
[۴]– collective
[۵]–Briggs
[۶]–Smith
[۷]–relational identity