آثار عزت‌نفس بر شخصیت انسان

آثار عزت‌نفس

باید به خاطر داشته باشیم که حرمت نفس براساس ویژگیهایی چون موفقیت و شهرت، شکل و قیافه و کیفیات جسمی، محبوبیت و یا هر ارزش دیگری خارج از حیطه اختیار یا کنترل ما تعیین نمی‌گردد بلکه تابعی از معقولیت، شرافت، تمامیت، انسجام و یکپارچگی شخصیت و نیز همه صفات و کیفیات روانی زیر فرمان و اختیار ما و هر آنچه که ذهن ما مسئول آن است می‌باشد (مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

چون حرمت نفس عبارت است از احساس، تجربه و اعتماد بر اینکه شخص شایسته زیستن و لایق برخورد با مسائل زندگی است و چون ابزار اساسی بقای انسان نیروی ذهن و تفکر اوست و ستون و محور اصلی حرمت نفس سالم اتخاذ روش براساس زندگی هوشیارانه است (که مشتمل بر معقولیت، شرافت، تمامیت و یکپارچگی می‌شد) پس زندگی هوشیارانه عبارت است از زندگی با مسئولیت و برخورد مسئولانه با واقعیات زندگی با احترام برای حقایق و برای دانش به این حقایق و راستی‌های جهان و اتخاذ روشی که منجر به ایجاد آگاهی به میزان مناسب برای مبادرت به رفتار درست باشد (مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

خویشتن‌پذیری یا پذیرش نفس، خودداری از انکار نفس و پرهیز از انفکاک و تجزیه قسمتی از خویشتن و یا استعفا از مالکیت بخشی از نفس و دست کشیدن از مایملک وجود است که شامل افکار، احساسات، خاطرات، ویژگیهای جسمی، فراشخصیتها و اعمال ما می‌شود. خویشتن‌پذیری به معنی عدم تضاد و امتناع از خصومت با تجربه و افکار خود و به رسمیت شناختن آنها و در صلح و صفا زیستن با خویشتن است که اساس همه تحولات و پایگاه رشد آدمی است و نهایتاً به معنی شهامت در زیستن و بودن از برای خویشتن است به طوری که حد حرمت نفس ما هرگز نمی‌تواند بیشتر از درجه پذیرش نفس ما باشد زیرا اساس حرمت نفس، پذیرش نفس است
(مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

اگر مقرر شود که حرمت نفس خویش را حفظ کنیم نیاز به ارزشیابی درست و مناسب از رفتار خویش داریم که شامل اولاً اطمینان از این است که معیارهای سنجش و قضاوت ما واقعاً به خود ما تعلق دارند و نه تعلق به کسانی دیگر که خود را چون غلام حلقه به گوش موظف به خدمتگزاری آنها بدانیم، ثانیاً ارزشیابی خود را باید به نگرش شرافتمندانه و روح دلسوزی و شفقت توأم کنیم و به اوضاع و احوال و شرایط حاکم بر رفتار خود توجه کنیم و از شقوق راهها و چاره‌های دیگری که در اختیار ما بوده آگاه شویم. در اموری که به راستی احساس گناه می‌کنیم باید گامهای مشخصی در جهت حل و فصل آنها برداریم و نه آنکه منفعل و درمانده دست روی دست بگذاریم و زجر بکشیم (مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

نوشته دیگر :   تشخیص انگشتر عقیق اصل از تقلبی

ما نباید هرگز بیاموزیم که فضایل خود را از مالکیت خویش رها سازیم، از آنها دست بکشیم یا به واسطه آنها خود را سرزنش نماییم و یا عذرخواهی کنیم بلکه باید شهامت در آگاهی از این نیروها و برخورداری از آنها را به عنوان مایملک خود داشته باشیم در غیر این صورت ناگریز از استعفا و دست کشیدن از حرمت نفس خواهیم بود
(مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

احترام به نفس و اعتماد به نفس با زندگی معتبر، تحقق و استمرار می‌یابد و شهامتی در «خود بودن» است یعنی همانی باشیم که هستیم و بین نفس درونی خود و نفسی که به جهان برون می‌نمایانیم تناسب،‌ هماهنگی و یکتایی و یگانگی باشد که در بیان ادبی به معنی (زندگی خودبیانگرانه)، (راست قامتی) و (سربرافراشتگی) است. یعنی همان چیزی را که می‌اندیشیم ارزش می‌نهیم و احساس می‌کنیم به جهان برون بازمی‌تابانیم و متجلی می‌سازیم و خود را در دامان امور مخفی، مجهول و مرده رها نمی‌کنیم
(مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).

در جریان کمک به حرمت نفس دیگران در واقع به حرمت نفس خویشتن کمک می‌کنیم و لذا حرمت نفس به وسیله زندگی خیرخواهانه تحقق می‌یابد و تقویت می‌شود.

ما در مقام پیروان مکتب روان‌شناسی استوار بر اخلاق، نیاز به درک و فهم این نکته داریم که (حرمت نفس متضمن به رسمیت شناختن ارزشهای والای انسانی و مبتنی بر آنهاست و پایه‌های آن براساس این فرض اخلاقی بنا نهاده شده که (شخص نهایت و غایتی از برای خویشتن است) و با نظریه (تسلیم و استعفای از نفس) و (فدا و فنا کردن نفس) مخالف است و خودخواهی معقول و منطقی را به عنوان شعار اصلی زندگی می‌پذیرد (مترجم: هاشمی، جمال، ۱۳۷۵).